کتاب "زن ظهر" را یولیا فرانک نوشته است، او یک نویسنده آلمانی ۴۳ ساله است و زمانی که این کتاب را مینوشت ۳۹ ساله بود،
کتاب در مورد حوادث سالهای جنگ و جهانی است، قسمتی از آلمان تسخیر شده است.
در خلاصۀ کتاب آمده است مادر و پسری در بخش اشغالشده هستند، پدر متمایل به نازیها خانواده را ترک کرده است و حالا زن باید شجاع باشد، او سه شیفت کار میکند تا از عهده مخارج برآید، چهره کریه جنگ از هر سو هویدا است. پسر در انتظار پدر مانده است، مادر میخواهد پسر را با خود با برلین ببرد، اما قطارها ظرفیت محدودی دارند، حادثهای وحشتناک رخ میدهد، مادر آشفته مجبور به ترک پسرش میشود و او را تنها در ایستگاه قطار باقی میگذارد.
"یولیا فرانک" در "زن ظهر" داستان خانواده "هلنه وورزیش" را در طی بیش از سه دهه روایت میکند. نویسنده مفهوم "زن ظهر" را از یک افسانه اسلاوی به وام گرفته است.
در این افسانه، زنی، سر ظهر با داس از راه میرسد و خواب مردم را آشفته میکند و از آنها میخواهد که به مدت یک ساعت هر آنچه را که درباره پنبهریسی میدانند، تعریف کنند. او که از خواسته "زن ظهر" سر باز زند، نفرین میشود و به سرگیجه و پریشانحالی گرفتار میآید و سرانجام میمیرد.
کتاب در برتانیا البته با عنوان The Blind Side of the Heart ترجمه شده است، این کتاب در واقع بهترین رمان این نویسنده جوان است که در کارنامه خود ۸ رمان را دارد و جوایزی را نصیب نویسنده خود کرده است.